خاطره یک روز برفی بدون دبیرستان : 16 بهمن 92
اگر تو هم مثل همه .... عشق را نمی دانی .... این پستو نخونش
فرانی : خدایا خدایا خداجونم .... خواهش می کنم ..... بسم الله....هعی
فرانی با دست هایی لرزان گوشی تلفن را برمی دارد . با تردید شماره اش را می گیرد .
احساس می کند چه قدر دلش برای آن صدا تنگ شده . قلبش تند می زند .
آن طرف خطوط ارتباطی کسی منتظر است که جواب دهد و با آرامش و وقار حرف های دلش را تحویل می دهد.
فرانی قلبش مثل یک ساختمان باشکوه دچار زلزله ...فرو می ریزد .باز هم او .... باز هم چه زیبا .... چه دوست داشتنی
: بر اساس اعلام سازمان مدیریت بحران شهر قم .... در تاریخ چهارشنبه ۱۶ بهمن ..... تمام مدارس در تمام مقاطع تحصیلی ....در نوبت صبح و بعدازظهر .....
خون در رگ های فرانی منجمد می شود نگو نه ... نگو ...
: تعطیل می باشد .
بی اراده گوشی تلفن را می گزارد ... فریادی از سر خوشحالی خانه را پر می کند .
همه چیز زیبا می شود
۱. دیروزم این اتفاق فوق خوشحال کننده افتاد
۲. و حامی عزیز اینطور خوانده است :
می پاشه دوباره دست سرد ابر
رو سر درختا گل های سپید
توی سرما مث یک قوی قشنگ
داره تاب می خوره شاخه های بید
آمدک برفی نشسته تو حیاط
توی کوچه ها صدای پای برف
بار دیگه شور و شوق کودکی
بار دیگه رقص دانه های برف
بار دیگه رقص دانه های برف
*موزیک*
روی ایوون همه ی پرنده ها
خبر از روزای روشن میارن
گلای یخ زده فردا که بیاد
دوباره بوی شکفتن میارن
با صدای مهربون باد و برف
شاخه ها یکی یکی جوون می شن
فردا هرکدوم ازین پرنده ها
یه ستاره توی آسمون می شن
یه ستارهههههه...... توی آسمون می شن
۳. کسی می دونه از آلبوم یک لحظه عاشق شو چه خبر!؟؟؟؟
۴. سکوت .....................................
۵. فهلا