برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

........ :)


+ گفت که با بال و پری ... من پر و بالت ندهم !

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی

راه رفتن روی آب

يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۳۴ ب.ظ
من اینجا تنهایی ... تنهایی ... دارم روی آب راه میرم 

فکر کردن به بعضی چیزا .... مطمئن بودن به بعضی چیزا برات مثل تنها راه رفتن رو آبه 

چون هیچی نمی دونی راجبش .... هه 


یادش بخیر اون شبا که از سرکار برمی گشتم ... عمدا کل صفاییه رو پیاده می رفتم که از فضای شب استفاده کنم ! تازه مسجد هم که یه وقتایی می رفتم خیلی کیف می داد 

خیلی خوب نیست که مثل من باشی ! 

اینجوری که حرف اصلیتو هیچ وقت نمی زنی ! خیلی بده که منتظر بشینی

مار از پونه بدش میاد ! در خونش سبز می شه 

عوضش اون چیزا و کسا که اصلا دلت نمی خواد ببینی همش می بینی 

به درک 

و همین چیزا باعث میشه ته دلت بیشتر خالی شه ... زیر پات همچین شل تر شه 

چرا حرفتو نمی زنی !؟ این یه بحث کلیه ! همیشه بوده 

چون می ترسی ضایع شی 

مسخره س ! اون وقت بگین اون راه پست زندگی من در آینده خوبه !

تا اینجاش که اینقدر مسخره جواب داده 

اینقدر اشتباه کردم که پی روز زده بود به سرم که می میرم . 

زده بود به سرم حتما می میرم ! هه! گفتم بهتر .... اینقدر اشتباه کردی که ........... :( 

وقتمون کمه و همش داره تلف میشه 

چه روی این آب راه برم چه نرم ...........................فرقی نداره 

تحمل تلخیای کارامو ندرم ! خیلی تلخ شد 

:( 

این دو سال چیییییی شد :( این سه سال :( 

یکی از نشونه های بزرگ شدن ... این تلخیاس دیگه 

وقتی میدون پیدا می کنی واسه گند زدن 

زندگی نمی کنیم ماها که .............................................. همش یا عقب میریم یا جلو .................... بی حاصل 

مثل ماشینی که تو گل افتاده ! یا شادم درازگوشی :| 

از دست خودم و خامی های روزانه ام خسته شدم 



بادبادک همیشه قشنگ است ..... ولی بادبادک است دیگر .... می آید که برود 

می آید که یک چیزی را فقط عوض کند 

رنگ جدید بدهد 


اصلا جمله های بالا قشنگ نبود ولی......... منظوری داشت که خودم فهمیدم و دوست داشتم ثبت شه 

من روی آب راه میرم

راه می رم 

فک کن!!


فقط خودم می تونم به خودم کمک کنم 


یه حالتی پیدا کردم که فک می کنم هر پستی که می زارم شاید آخری باشه 

و بعید هم نیست ازم 

اگه یه روزی نبودم ... به همه بگین جنگلی از دست اشتباهات خودش ... از دست خودش .... سر به بیابون گذاشت و رفت :( 

نمی تونم تو زندگیم حضور داشته باشم

حضور مثبت :| 

خوشحالم که همیشه حضور منفی رو دارم :| 

شماها نمی دونید ولی خدا خیلی کمکم کرد بعضی اشتباهاتو بکنم :| 

واسه همینه که هنوز زنده ام :| 

وگرنه که خیلی سخت می شد :| 

می دونم یه جاهایی و خیلی جاها تقصیر نداشتم ولی در اصل تفکرم و زندگیم اشتباه بوده :| 

اینا منو زنده نگه داشته :) 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۲۰
...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">