برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

........ :)


+ گفت که با بال و پری ... من پر و بالت ندهم !

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی

تو یادت رفت ...

پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۳۰ ق.ظ
 

به خدا گفتم ... چند ماه پیش ... !! گفتم چیزی نمی خوام ... فقط خواهشا نزار با این تردید برم تو سال بعد 

خیلی سخته ... دارم با اون تردید میرم تو سال بعد ... 

خسته م ... روزا می گذره ! دیگه برام شده معما ... هرچند وقت یه بار حسم عوض می شه 

از فکر اینکه دوباره تصورم غلط باشه قلبم هرررررری میریزه پایین ...

خیلی می ریزه پایین . 

اگه بدونی و بی تفاوت باشی یا تصور من غلط بوده یا یادت رفته یا ... :( 

چیزی که من به شوخی و خنده گفتم برام سهمگین بود ! :| شاید این واژه گنده منده بتونه حسمو بگه

توضیح دادنش قشنگ یکی دو ساعت طول می کشه اگه بخوام خلاصه بگم 

بارها تو ذهنم با خودم مرور کردم 

بارها به نتیجه نرسیدم 

بعد میگم با خودم دقیقا خودتو برای کی و چی و چه حرفی می کشی؟؟؟؟ 

اون حرفای قشنگ از روی دوست داشتن ... اون روزا من بچه بودم !!! دقیقا نمی تونستم اهمیتشو بفهمم ... اون موقع سرسری ازش گذشتم 

ولی گذر زمان ... جدیش کرد .... من بزرگ می شدم 

و خب فکر می کردم اگه همچین چیزیه و من اینقدر به نظرم قشنگ و ایده آل اومده که با هیچ حسی نمی تونم مقایسه ش کنم ، پس نباید کسی غیرش رو دوست داشته باشم

هنوزم با اینکه طعم اون روزا از زیر زبونم رفته ولی هنوزم می دونم اونقدر ناب بود که می شد تا آخر دنیا باهاش زندگی کرد

البته این اعتراف کمی خیلی احساساتیانه س و زندگی واقعی معادلاتش جور دیگه ایه 

چند سال گذشته؟

گمونم دوسال و نیم و این برای فراموشی کافیه 

نمی دونم ... این همه وقت گذشته و من هنوز دنبال کسی می گردم که یک روزی منو خیلی دوست داشت و از سال های بعد خاموشی می گفت 

اون موقع همش مسخره بازی می کردم 

چرا نپرسیدم ازش چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

چرا همچین حماقتی کردم 

من باورش کردم 

اندازه ی همین دو سال و نیم رفته براش حررررررررف دارم اندازه یه دریاااااااا 

باید براش بگم چی به سر من اومد 

باید براش بگم .... 

چرا بهش نگفتم منو زیر رو کرد ... چرا بهش نگفتم که .....

بی خیال 

گذشته ها گذشته 

شاید خیلی وقته همه چیز تموم شده 

شاید ... 

شاید من بیهوده می گردم ... شاید بیهوده دلم می تپه ... 

من یه چشمه دیدم ... یه چشمه جوشان ... ازش دیدم 

هر که هستی باش

هر فکری داری داشته باش 

تمومش کردی ... کرده باش 


فقط این معما رو حل کن ... نزار دلم اینجوری بمونه 





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۸
...