پل بزن
وقتی ستاره ... می شکفه
تو دست سرخ پنجره
وقتی شب از حادثه ی بارون و بوسه می گذره
وقتی سکوت سایه ها ... آینه به آینه می شکنه
وقتی که خورشید می ره و ... دریا رو آتیش می زنه
فقط نگاه می کنم
فقط نگاه می کنم
فقط نگاه می کنم
***
به من دوباره پل بزن ...
معجزه ی رنگین کمون
که من بدون تو به شب... به سایه ها ... به آسمون
فقط نگاه می کنم
فقط نگاه می کنم
فقط نگاه می کنم
+ این آهنگ حامی همیشه برام دلنشین بوده ... همیشه چندوقت یه بار میفته تو دهنم ... مثل حالا :))
+ دارم سعی می کنم خوب شم ... از در پشتی ... تنها راه چاره پنهان من ... خدا صدا می کنه خب
همش شرایط به یه سمتی میره که بی اعتماد نشم ... که حوصله م سر نره .... که صبور باشم
ولی ... آخ اگه اشتباه باشه کارم :(
نمیخوام دوباره افسوس بخورم ................ دوباره قلبم بدجور بشکنه یا شاید بترکه
+ شرایط عجیبیه .... یه چیزی رو ناخواسته ... 10 ساله با خودتون کشیدین ... مثل یه کوله بار اضافی براتون بوده
هی چوبشو خوردین ... هی ...! ولی اون طرف قضیه ش هم هست خب
من به مثبتش نگاه می کنم و خداروشکر !
حالا تلاش می کنین برای نگه داری ازون کوله بار اضافه .... و میشه یه همراه عزیز؟ امیدوارم ...