2 دانه
دوستان ...! دندون کشیدن چقدر درد داره !!!!!!!! یعنی بعدش خیلی دردداره
تا 4 ساعت هرکار می کردم خونش بند نمیومد .... آخرش به روش خودم بندش آوردم :)))
شام هم 2 تا بستنی خوردم ^_^ چقدر خوب بود چقدر خوب :)) البته مزه شو احساس نمی کردم خب :|
البته من دیشب دوتاشو کشیدم . دوتا دیگه ش مونده
این بی حس کردن چه قدر بده ! بعد اینکه آمپولا رو زد ، مث بید داشتم می لرزیدم . بعد یهو نصف کله م داشت میفتاد اصن یه وضعی بود
خلاصه کههههههههه اینم از دندون ما :|
ولی خب وقتی به این فکر می کنم که دندونام مرتب شه خوشال می شم
+ بچه های کلاس زبانمون می گفتن واااای دندون ما هم خیلی کجه و فلانه .... ارتودنسی میخواد
حالا خداییش واسه من بزارن کنار اونا! از زندگی ناامید شدم :))
+ الان این تیکه ی آمپول رو خوندم یاد این کسایی افتادم که معتاد تزریقی هستن ! بعد می لرزن اینا
البته فرقش اینه که این انسان ها قبل ازینکه تزریق کنن مث بید می لرزن
ولی من بعدش بود :)))
آخه تو فیلما معتادای تزریقی همش در حال لرزیدنن
به قول انیمیشن انقراض: یه دانه از این... دو دانه از این قوچ های سفید
باقی مانده است:دی
به جزیره گابالاموس خوش آمدی ایشالا تا آخر این وادی اتفاقات جذاب تری
نیز شاهد خواهی بود