مکان ها ... فاصله ها
چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ق.ظ
داستانم دیروز حدود 14 صفحه بود که تموم شد ! تا حالا یه چیز تو این حدود ننوشته بودم .
نمی دونم خودشیفتگی یا چی!؟ وقتی خودم خوندمش به خودم گفتم : محشر بود فاطمه ^_^
ظاهرا اصلا چیز درست درمونی نیست ولی خودم دوست داشتم .
روزنوشتن های یک حیوون خونگی که اسمشو نمیگم!!!!!!!!!! :))
+ برای فراموش کردنت ... کمرنگ کردنت ... به آدم دیگه ای فکر نمی کنم
اما ... به مکان های خیلی دور و نه خیلی دور که فکر می کنم ...
که دوست دارم چند سال آینده هرجور که هست ... یه جایی خارج از این سرزمین باشم
مکان ها ... فاصله ها ... فرار ... خداحافظ ...
۹۴/۰۲/۲۳