برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

........ :)


+ گفت که با بال و پری ... من پر و بالت ندهم !

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی

من اینقدر خواب بد دیدم...

پنجشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ

تمام دیشب کابوس امروز رو دیدم 


دقیقا امیدوارم کابوس بوده باشه نه واقعیت...  


قلبم داشت درمیومد 


خواب دیدم دفترمو خونده...  فریاد و سوال های زییاااااد...  اون کیه؟ کیه؟  


بیدار شدم دیدم نوشته...  سه صفحه آخر یه دفترو خونده... 

چیزی نفهمیده پس میره...  


اینکه چرا غریبه س...  پس میره... 


همه چی ربط داد به اون دونفر بیچاره 


خدا به من رحم کنه...  من تحمل ندارم سوال پیچ شم...  


واقعا از چیز خاصی ناراحت نبودم... حالم خوب نبود خب... احساس درد کافی نیست؟؟ 


وای چه طور ممکنه من باشم و دفترم خونده بشه... :-(  


دفترای من تمام زندگی منن....  اگه نباشن من حرفامو کجا بنویسم :-( 


وای خدا... فقط امیدوارم از او نپرسه...  من می میرم


هیچ توضیحی برای خودم ندارم چه برسه برای اون...  


خدایا فقط تو رو دارم 


چی کار کنم... 


امیدوارم مسئله به بزرگی کابوسم نباشه.... امید دارم...  خداکنه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۱۱
...

نظرات  (۲)

تازه خواب های بدتم به خاطر نفرین من بود


دیشب ندیدی که منو تو چه وضعیتی رها کردی و رفتی هر چی جون کندم


فایده نداشت آخرشم دیگه جنازه شدم:D:D

پاسخ:
خوب بود خندیدم:-D 

نه دیگه دیشب کابوس امروزو دیدم...  امیدوارم کابوس باشه و واقعیت کامل نشه چون خوابم خیلی خیلی بد بود... ووییی 

الهی:-D. ببخشید عزیزم... :-) 

فاطی انقد با خودت حرف نزن خوب نیست لااقل اگرم حرف میزنی یه جوری بنویس


که ما هم بفهمیم:D


انقد از خودت خجالت میکشی حتی وقتی هم که مینوییسیشون از خودت بدت


میاد:D


عینهو فیلما سانسور شده صدا و سیما میمونه یهو میبینی فیلم تموم شد


ما هم چیز زیادی دستگیرمون نشد


الان سوال من اینه


در اینجا منظور از دو نفر بیچاره بعد درونی و بیرونی خودته آیا؟


در اینجا منظور از نوشته سه صفحه آخر دفتریو خونده یعنی اون نوشته که من


خوندم دفترتو یا نوشته صه صفحه آخر دفتریو خونده؟:D


ممنون میشم به ابهامات بنده پاسخ بفرمایید

پاسخ:
:-D 

خب چی کار کنم..  نمیشه واضح بنویسم. خب.. 

یهو یه آشنایی رد میشه:-|  نمی تونم زندگیمو اینجا دل و روده شو بریزم بیرون... 

نه دو نفر از بیرون

یه نفرم دفترمو خوند و نفمید...  از خونه رفت :-D. 

فک کن من خودم خونه بودم... 

و اینکه فک می کنه قضیه خاصی بین من و دونفر دیگه هست

درحالی که من دیشب از شدت درد جسمی و کمی روحی و دل گرفتگی...  حالم زیاد خوب نبوده:-| 


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">