و یک روز نامش شد... حس آشنا
شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۷ ب.ظ
دیگه این 5 در شده برای ما کابوس:-D.
دیشب خواب دیدم در اولو رد کردم به شرطی که در دوم. بهتر باشم. :-P
تازه مثل دادگاه بود:-|
+ روزای جالبیه همراه مریم... :-)
شاید قشنگ ترین تیکه این روزاس
+ دیشب یه پسربچه دیدم.. بسیار شبیه بود به فلانی... خصوصا خندیدنش
خاطرات سرازیر شده بودن رو سرم... 10 سال گذشته از روزایی که کوچیک بودم.
و خیابونا سبز بود... پنجره مون تصویر یه قطار داشت... و بارون و بارون... و خونه ی همسایه مون خیلی قشنگ بود... و جوجوهامون خیلی ناز بودن و.... زندگی احتمالا سخت بود
۹۴/۰۴/۱۳