میدونی چیه به نظرم تو موقعیتی هستی که میتونی در یک آن از یک چیز
به شدت ناراحت شی ولی وقتی به یه موضوع جدید فکر میکنی
ممکنه به این نتیجه برسی که اون موضوع اولی زیاد چیز بدی نیست
یا به یه ابعاد دیگه همون موضوع فکر کنی و ببینی اتفاقا یکی از انتظارات
منو برآورده کرده ولی ندیدمش .ممکنه وقتی تو زندگی یکی دیگه ببینی خوشت
بیاد و این حرصت بده ویادت رفته که تو هم همونو داری
مرغ خونه همسایه غازه!
ببین چی شده که به یه موضوع واحد به دو نظر نگاه میکنی
فاطی یه سوال
تو از اینکه بعضی چیزا واست دغدغه شده احساس گناه میکنی؟
یعنی بیشتر ناراحتیت از اینکه چرا این مسئله دل مشغولیت شده؟
مثلا احساس میکنی خودتو کم دیدی که اینجوری شدی؟
میدونم چته اما منم مسخره بازی در میارم که تو زیاد حرص نخوری:D :P
اما اینم میدونم آدما در اوج خوشبختی شون هم بازم همیشه چیزی
بوده که آزارشون بده حتی با بهترین جایگاه اجتماعی ، شغلی و یا بهترین
درآمد که دغدغه جمع خیلی زیادی از آدماس
اما بالاخره همه چیز عادی میشه واسه همین اونا همیشه تو زندگیشون
در حال دویدنن و به هیچ جایی نرسیدن چون میخوان بهترین چیز ها رو با ساده
ترین روش ها بدست بیارن واسه همین بهترین ها نیستن
ولی تو هیچ وقت از روزای خوب ننوشتی تا خواستیم یکم خوشال شیم
فرداش دوباره گفت حالم بده!!!
ای کلک واسه او یعنی همون پسر خواستگاره نوشته بودی ها؟:D
میدونی چیه به نظر من واقعا بهترین دارایی های هر آدمی کمالات روحیشه
مثلا آدمی باشی که هرکس یه دقیقه پیشت بشینه حس خوبی بهش
دست بده و همیشه هر مشکلی براش پیش بیاد وقتی به تو فکر کنه از خودش
خجالت بکشه
آدمی باشی که تو موقعیتی که همه یک جور واکنش نشون بدن تو کاملا
متفاوت واکنش نشون بدی لحظه ای نباشی...
دمدمی نباشی...
آدمی باشی که رفتارات از روی خرد باشه به خاطر یه حس لذت آنی
که نمیدونی واسه چیه تو یه بحث بی مورد یا مجمعی شرکت کنی...
به نظرم حتی اون آدمایی که بهترین چیزا رو تو فنا پذیر ترین چیزا دیدن
و بسیار هم مغرورن با دیدن یک همچین آدمی سر تعظیم فرود میارن
و حتی خودشونم به یه آرامشی میرسن چون درگیر دنیا شدن و حرص
یه آرامشی هم ازشون گرفته اما نمیفهمم چون همش دارن می دون
یادته چی گفتم؟