برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

........ :)


+ گفت که با بال و پری ... من پر و بالت ندهم !

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی
۲۰تیر
رویا خوب است و آدم را زنده می کند...  حتی اگر گوشه چشم را تر کند... رویا خوب است و زنده می کند 

مثل باران که زمین را و ما را زنده می کند 

اما باران واقعا زنده می کند 

باران چطور ما را زنده می کند...  ؟  باران ریشه های امید را تازه می کند یا ریشه های رویا؟ 

باران که می بارد...  تو رویا زده می شوی یا امیدوار؟ 

باران خیلی شبیه رویاست...  

روزهای زیر باران زیباست...  مثل آخرین روزهای مدرسه...  زیر باران زیاد... 

وقتی که مهسا گفت لقب تو باشد باران.... 

باران زیر باران... 

من بارانی برابر رویا...  یا بارانی برابر امید؟؟ 

مهم است...  غرق در رویا باشی یا امید؟  

رویا باشی یا امید...  

رویا...  باران... امید...  تو...  

تو و امید با هم 
من و رویا با هم 

تفکیک جنسیته دیگه...  چیه؟؟ ما مهسا رم با خودمون می بریم...  خیلی هم خوش می گذره :-| 

حداقل مهسا و رویا می فهمن من چی میگم :-| 

امیدوارم تو با امید باشی...  البته نه امید واهیشون اینا! خانواده خوبی نیستن

بفهمم با رویایی که اصن دیگه اسممو نیار:-| 

منم ترجیح میدم با امید واقعی شون اینا باشم... بچه خوبیه... خانواده داره...  اصیله 

ولی خب نمی دونم جور میشه...  نمیشه :-D. 

غیرتی نباش :-D رویا رم اصن فکرشو نکن 

چون این رویا جون کلا چسبیده به ما ولمونم نمی کنه...  بس کنه س این دختر 

خسته شدم از دستش...  

باران رویام...  باران رویام...  رویای بارانم... رویای بارانم....  باران و رویام...  باران و رویا... 
۱۹تیر

چیزی تا صبح فردا نمانده...  


ماییم و صد قصه ی نخوانده... 


۱۹تیر

یک جوری انگار نه انگاری رفتار کردن


چه قدر ما عجیبیم...  


انگار نه انگار 


چه اصطلاح خوبیست برای ما این انگار نه انگار...  مگه نه؟ 

۱۸تیر

م ی 


ش ک 


ن ی 


چ ر ا 


ق ل ب 


م ر ا 


.... 


ک م ی 





ب ا 



م ا 



ح ر ف 



ب ز ن 


...  


د ی گ ر...  آ ف ت اب....  خ و د....   ب و دن...  ک ف ا ی ت...  ن م ی...  ک ن د...  


.... 


ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا هم کمکی نمی کند... 


از خویشتن برون آمدن هم...  

۱۸تیر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
...
۱۸تیر

۱۸تیر
خدایا صدات می کنم لحظه ای که هیچ کس رو ندارم صدا کنم... داد می زنم اسمتو ... صدات می کنم...
خیلی خدایی...خیلی بامرامی !امکان نداره جوابمو ندی
پرده ها افتاد...او دیده شد
درواقع خونده شد
آدمای شاه پهلوی اینقدر راحت اعلامیه پیدا نمی کردن که اینا !! :-D
خداجون دیگه خودمو سپردم دست خودت...بامرام مهربان ما :-)
۱۸تیر

مثل همه آدمایی که آب از سرشون گذشته و همه راه ها رو رفتن... 


مثل همه آدمایی که هزار بار ناامید شدن و دل بریدن...  


ولی من فقط میخوام امیدوار باشم...  همین 


بیا هیچ هیچ هیچ وقت از ناامیدی حرف نزنیم او...  


فکر می کنم این رو خیلی دوست داشته باشی 


+ فکر نمی کنم چیزی برای از دست دادن داشته باشیم...  غیر از همین امید عزیز :-)  


+ خوب باشی...  او... 


+ شاید وب جدیدمون... به زودی...  این یکی دو هفته ای شروع شه :-D 

امیدوارم :-) 



۱۶تیر
میان گریه میخندم که چون شمع اندرین مجلس
زبان آتشینم هست لیکن درنمی گیرد

**

دری دیگر نمی داند ... رهی دیگر نمی گیرد


خدای ما بزرگتر از همه جریانات کوچک وبزرگیست که اتفاق می افتد...
و هرچه خودش بخواهد می شود

و دیگر هیچ! داشتم فک می کردم گفتن چیزایی مهم هم دیگه مهم نیست... چه اینجا !چه به این آدما...چه به هرکی

فقط دعا می کنم امید واعتمادمونو به خدا از دست ندیم...
۱۵تیر
فک کنم زیادی خیالاتی شدم...

من از تمام تو همین رویا رو دارم...