برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

امیدوارم این خاموشی بی پایان نباشه

برای سال های خاموشی

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

........ :)


+ گفت که با بال و پری ... من پر و بالت ندهم !

پیام های کوتاه
کلمات کلیدی

۳۹ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۹مهر
یه روزی از همین روزای خدا ، برای همیشه برم!
برم یه گوشه از مازندران خودم
برم و هیچ کی ندونه کجام
من اینجا چی کار می کنم؟ کی اومدم؟
انگار این مدت زندگی نکردم. انگار فقط گذشته
نت ندارم!بهتر
۰۷مهر
همون طور که می دونید یا نمی دونید 

من امروز رفتم مشاوره تحصیلی گرفتم از آقایی که همش با گوشیش ور می رفت :) 

ولی خب راضی بودم از حرفاش خداروشکر 

و یه انرژی خوبی گرفتم و خوشحالم که مصمم تر شدم و هر چه قدر هم سخت باشه ، ممکنه 

خلاصه که آقاهه تهش هم نفهمید من چه جوری می خوام کنکور ارشد بدم . 

ولی خب مهم نیست چون همه همینجورن 

خودمم حتی اون اوایل درست نمی فهمیدم چی شده 

الانم همیشه باید چند وقت یه بار برای مهسا مرور کنم که چه جوریه و ....


+ دیروز رفتم مدرسه و دیپلممو گرفتم !! مهسا خیلی بی قراری می کرد ازینکه نیستم 

خلاصه که حسابی ناراحت شده بودم و .... وقتی بچه هارو دیدم که لباس مدرسه تنشونه  و فعلا قبل از عید توی یه منطقه امن ظاهری هستن ... دلم خیلی مردد شد 

خیلی بغض خفتم کرده بود ! هم به خاطر مهسا و هم اینکه فکر کردم چه تصمیم بدی گرفتم و حالا نمی تونم جبرانش کنم

ولی خب همیشه باید یک عدد عطیه ای باشه که یادت بیاره چرا این تصمیمو گرفتی و از رو احساس نبود

و اینکه در هرصورت جلو تر میفتم!!

وااااااااای همه بهم می گفتن چرا رفتی چرا و اینقدر چرا چرا ها گفتن که تردید های خودم برملا شد :))) 

دیروز معلم زیستمونو دیدم ! خیلی خوشال شدم دیدمش! دوسال معلممون بود . خیلی خوب بود

گفت وقتی رفتم سرکلاس ، اون آخرو دیدم و فهمیدم نیستی و فکر کردم خونتون عوض کردین

خیلی خوشم شد که حواسش بود نیستم 

خوشبختانه من زیستم خوب بود :)) ولی خب ترم دوم و کلا امتحان نهایی هامون خیییلی سخت بود حتی بعضی جاهاش انگار تو کتاب نبود 

اینجوری بود که از 20 ترم اول رسیدم به نمره ناخوشایند 

بعضیا فکر می کردن دو نمره میارن رو نمره هامون و تجدید نظر می کنن اما نشد 

به هرحال دیگه فرقی نمی کنه :)))

ولی من خیلی زود ناامید می شم و می ترسم :( خیییییلی حساسم 

امیدوارم این دفعه یاد بگیرم سفت و محکم برم 

خدایا شکرت 

امیدوارم همه اون مسیری که براش ساخته شدیم رو پیدا کنیم :) 



۰۶مهر

یه امنیت هایی هست توی زندگی ، که می تونی انتخابشون کنی 


می تونی خودتو راحت کنی و فراموش کنی همه چیو 


ولی می دونی چیه!؟ فک می کنم زندگی و این دنیا و... ارزش این گوشه امنیت رو نداره 


حس امنیت تو دل ماهاس! 


از بیرون نمیشه پیداش کرد !!


+ تنها بودن و موندن اصلا هم ترس نداره ... زندگی خیلی زود تموم میشه 


+ واسه فردا وقت مشاور تحصیلی گرفتم ! راستش برای ادامه تحصیلم دچار شک و تردید شدم 


+ نمی دونم چرا بعضیا از خوندن آرشیو وب آدم لذت می برن!! دیدم با دیدن اونا منم خیلی اذیت می شم و ااشتباهاتم خیلی یادآوری میشه در نتیجه یه تعدادی پست های قدیمی رو حذف یا ویرایش کردم :) 





۰۶مهر
زیباترین آرزو ... 




یه شب مرطوب

+ برام هیچ حسی ..............
........................................


۰۵مهر
زیباترین اشتباه ... 

۰۴مهر

کم کم ابرا دارن میان تو آسمون 


و این یعنی ... 


آخ اگه بارون بزنه 


آخ اگه بارون بزنههههه




+ خدا می گفت باید صبور باشی تا نتیجه بگیری ...

۰۴مهر

چشمای منتظر به پیچ جاده 


دلهره های دل پاک و ساده ... :) 





+ نمی دونم تاثیرات وراجی های اون آقاهه صبحه یا تاثیر پاییز!! 

الان یه فک پر دارم واسه حرف زدن و لا حوصله از نوشتنشون 


+ بعضی از خزان زده ها به این حال پاییزی ما دامن می زنند !!! نمی دونم مردم چرا دومناشون اینقدر رو هواس!! 


+ نمی دونم چرا یه مناطق حساسی هست که حسابی ببخشیدا ولی حسادت یا غیرت یا هرچی دیگه ای که اسمشو بزاری به جوش میارن 


+ چرا گفتم ببخشیدا؟ لابد ایده آلیم خوشش نیومده از صفت حس حسادت 


+ گرچه ماها صفت نداریم !! یعنی نباس به خودمون صفت نسبت بدیم !گمونم به نقل از آقای مصفا که خواهرم می گفت که خونده از کتابش


+ خب بیاید حرف بزنیم ! :| 


+ چشام می سوزهههه! فک کنم داره ضعیف تر هم می شه

از 7 صبح هم بیدارم و طبیعتا دوست دارم بخوابم ولی نمی دونم چه خودآزاریه دوست دارم چراغا روشن باشه و نخوابم :))


+ شبا چه عجیبه نه؟؟


+ امروز رفتم تموم رشته هایی که می شد برم توش و بالاخره بهم می خورد رو از دفترچه انتخاب رشته درآوردم ! 

بعدش دونه دونه راجبشون خوندم و گیج شدم و در نهایت فهمیدم همون انتخاب اولم بهتر از همه بود 


+ گمانم روانشناسی بالینی 

ولی زندگی اینقدر بالا پایین میره 


+ کی می دونه اصن دوسال دیگه کی زنده کی مرده!! فعلا برنامه اینه 

 


+ دیگه یه جور ضدضربه ای شدم در برابر تغییرات و یهو خوردن تو دهن یه باور ذهنی عمیق 



+ چی بگم!! یه چی به تو بگم!! نگم!!!! نمی گم بابا !! هه!! خودم ایده آلی جان!! خیالت راحت گند نمی زنم ....هه! 

نمی زارم ضایع شی ... اه



+ کسی می دونه آدم وقتی اینجوری یه ریز حرفای بی ربط می زنه ... فقط یه چی ته دلشه؟؟ که نمیگه!!


+ بریم پی زندگیمون





۰۲مهر

این عکسه قشنگه


خیییییییلی :)




+ یکی از حس های خوب دنیا .... حس پیدا کردن یه دورنما برای زندگیه 


پیدا کردن جایی که فک می کنی با توانایی هات و شرایطت خیلی سازگاره 


و تو می تونی موفق و مفید باشی


فک کنم اون حسو گرفتم!

۰۱مهر
این دو روز همش به خودم می گفتم که .... هنوزم می تونی بریااااا ! هنوزم فرصت هست !! 

ولی در نهایت رو تصمیم موندم و نرفتم مدرسه 

دیشب و امروز اینقدر خواب مدرسه و مهسا رو دیدم! اونم چه خوابای خوشی

فک کن!! من دیگه دانش آموز نیستم 

پاییز شروع شده ! سرما میاد و من مطئنم امسال پاییز و زمستون بهتری خواهم داشت 

چون من کل پاییز و زمستونو منهای اسفند که شوق عید داره ، یه حال عجیبی می شم . بعضی وقتا خیلی داغون 

تابستون قشنگی بود ... حتما باقیش هم خوبه ... گرم تره 

گرمــــــــــــــــا خیلی مهمه!

به هر حال انگار خواه ناخواه بچگی داره تموم می شه . 

خیلی حس عجیبی دارم !! 




+ مامانم چه آرزوهایی داره ... در واقع مامانا چه آرزوهایی دارن :)))) 

کاش همیشه حالش خوب بود !! 

کاش روزی برسه و من اون روزو ببینم که دیگه هیچ مادری عصبی نباشه !! نیروی مادر خیلی مهمه !! خیلی 

وقتی به خرداد و تیر و کمتر ازون مرداد و کلا دوسال اخیر فکر می کنم ... یه لحظه می پوکم که چه روزایی بود 





+ چه راحت نصف سال زیبای 93 گذشت!!