زمان کاش می ایستاد
من نمیخوام بزرگ شم.
دارم میرم ! تا کنکور :) اگه شرایط خوب پیش بره 18 بهمن بر می گردم :)
راستش دلیل رفتنم درس زیاد و ... نیست ! شاید یکی از دلایل کوچیکش باشه
نمی دونم ... معلوم نیست تا روزی که برگردم یا برنگردم چی میشه
فکرمو می گم ! حالمو ... دلمو ... خدامو ... زندگیمو
شاید گاهی پست پیامکی گذاشتم پس نگید اومدی و اینا و زدی زیر حرفت :))))
برای هم دعا کنیم
دنیای شلوغیه ................................
بدجوری التماس دعا
خداحافظی ناله ی قطارهههههه
هرچه دلم خواست نه آن می شود
هرچه خدا خواست همان می شود
+ این پست 200 ! چه جالب!
+ خدا یارتون
+ کاش کسی بود پشت سرم آب می ریخت !! اییییییییییششششش ! اه اه !! نخواستیم بابا :))))
فک کنم مثلا برگردم همه بگین مگه رفته بودی :|
اصن آدم وقتی آدم دور و برش زیاد باشه ، لوس می شه
والا!
می رسم نه واسه موندن
من مسافرم همیشه
مثل نوری که میاد و رد میشه از دل شیشه
هرچه دلم خواست نه آن می شود
آن چه خدا خواست همان می شود
یادتونه دوست داشتم برم مسافرت!؟ خیلی یهویی پیش اومد که برم! تنهایی نیست ولی بهتر از حالت عادیه :)
اونم چی! مقصد وطنه :)
تازه!! عمه هم شدم می رم برارزامو ببینم :))) (برادرزاده)
یعنی بچه پسرعموم به دنیا اومده ولی چون بابا نداره پسرعموم و اینکه خواهر و برادر نداره و من و خواهرمم تنها دخترعموهاش هستیم ، الان به ما میگن عمه :دی
اینقدرم نازه :* عکسشو دیدم
پسره :))
+ قطعا یکی از قشنگ ترین موجودات دنیا که منو به وجد میارن از همون بچگی ، پسربچه ها هستن
قبل ازین که بزرگ شن! تا دوم سوم دبیرستان اینا !!
وقتی جلب توجه هم می کنن ، دل من ضعف میره :)))
یعنی جدا عاشقشونم
اون حسشون و بچگیشون عالیه عالی!!!
حتی اگه خیلی غمگین باشم این پسربچه های تو خیابون و هر جا ، واقعا منو خوشحال و از غم ها آزاد می کنن :)))
خیلی احمق و باحال و قشنگن و تو اون چشماشون هیچ نگاه بدی نیست
خوره . روح منو می خوره . گرگه . گرگه منو می خوره . روز قشنگ تلخ . گریه . رژه دوباره اشتباهات . ترس از دیدن تبعات اشتباهات .
اندوه بزرگیست چه باشی چه نباشی . منو می بینی؟ .مسافرت یکهویی به وطن آخر هفته . ژان کریستفمو پس می گیرم .
گرگه . کجایی! . ای به دل آشنا ... تا که هستم بیا ... وای من اگر نیایی
بی تفاوتی .
بی تفاوتی
اندوه بزرگیست چه باشی چه نباشی
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی
آه
از این باران تا باران بعد هم چیزی نمی شود
گرگه گرگه
می فهمی؟؟
من چه دانم .... من چه دانم .... من چه دانم ....
راستش فک کنم اون پروسه صبری که خدا بهم گفته بود قراره بدون نشونه ادامه دار بشه :))
و اگه بخوام اینجوری ادامه بدم حسابی می میرم و اصلا همه چی خراب میشه
چون در واقع وقتی یه چیزایی شرایطی کسایی میرن ، آدم نمی تونه توی همون حالت منتظر بمونه
حتی حتی حتی حتی اگه مطمئن باشه که برگشتی در کار هست
راستش واقعا برگشت چیز خوبی نیست
چون تو سر جات می پوسی و اون چیز و کس که رفته تغییر می کنه
می دونید چی می گم؟
راستش خوب اینه که شما هم هر چه قدر که ضعیف باشین و براتون سخت باشه ، براتون خوبه که حرکت کنین
تو مسیری که می تونید و زندگیتون توش جریان داره راه بیفتین
درسته که سخته و ترس داره
درسته که تنهایی از اینکه همه چیزو فراموش کنید و گول آدمایی رو بخورین که .... :(
می دونید چی می گم؟
ما بخوایم یا نخوایم فضای جدید و راه جدید جلوی ما باز می شه و ما با حرکت نکردنمون ضربه بیشتری به خودمون و به اون چیزا و کسای رفته وارد می کنیم
از طرف دیگه اگه اون چیزا و کسا نتونه برگرده ! ما وقتی تو مسیر باشیم ، راحت تر می تونیم دردشو تحمل کنیم
به امید خدا می خوام به قول معروف یه فاز جدیدی رو شروع کنم!!
یه جور تغییر و شروع کنم به حرکت
اولین مانعی که سر راهمه همون مشکلی هست که فقط به مهسا گفتم
راستش اون مشکل یکی از همون چیزا و کساس که شما رو اذیت می کنن و گول می زنن
اسمشو می شه گفت آزمایش حتی
یه چیزی کسی هست که انرژی های درون منو انگار می دزده و حسابی موجبات آزارمو فراهم کرده
آخر هفته بعد بهتون می گم که چقدر موفق بودم یا .....
ان شاالله که هستم
خلاصه که امیدوارم همه هوشیار باشن و حواسشون باشه چی گول زدن و از طرف شیطانه و چی خوب و درسته
چون یه وقتایی مرزش مشخص نمیشه و یهو می بینی افتادی تو یه ورطه خاصی :(
خدا به همه ما کمک کند
واقعا!!
:)
رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم ...
چه قـــدر رفتن می تونه جالب باشه
چه قدر یه مسافرت طولانی می تونه خوب باشه
بعد کنکور فرار می کنم :|
که تنها برم + دوربین قشنگم
و مطمئنا مقصد وطن زیبایمان است .
دلم مشهد هم خیییلی می خواد ها !
تصور مسافرت هم شادم می کنه !!
دو ماه و نیم دیگه مونده ..... شمارش معکوس :))))
خداروشکر
امروز چه هوای قشنگی بود
پر از انرژِی
این سفر رویاشم خوبه ! :))))
ای امان ازین آدما ....
کاش یه کم قدر خودمونو می دونستیم
هممون!!
همیشه همینجوری بود ! یه حرفایی بود که فقط می شد به تو زد
تو فقط می تونی بفهمی !! حتی به خواهرمم نمی گم
آخ ! نمی دونی چه حالی شدم که زنگ زدی و این سنگینی رو قلبمو بهت گفتم مهسااااااااااااااااا :(
کجایی که هر وقت نیستی اینجوری میشه ! اون سال که اول دبیرستان هم بودم همچین اتفاق مشابهی افتاده بود
مهسا بهم قوت قلب می دی :(
من قلبم خیلی ضعیفه ... تو می دونی
یه جوری حرف می زنی که قوی می شم
چون دقیقا می فهمی چی می گم در این موارد :)
مهسا تو نعمتی برام !!
خداروشکر
داشتم از دست می رفتم و برای خودم فقط ظاهرسازی می کردم
همینکه بهت گفتم دلم خوب شد
همیشه بخند دوست قشنگم ... بیخیال دنیا
این دو روزه عاشق این شدم که ص رو (همکلاسیم) مامان صدا بزنم
هی بهش می گم مامان مامان و مسخره بازی
مامان شعر گفتم
مامان بیا بریم خیابون راه بریم .... مامان مامان شعرام قشنگ بود؟ مامان مامان
مامان با من بیا اونجا بیا اینجا ... مواظبم باش .... ازم تعریف کن .... :))
+ به همه این دنیا و مسائلش یه به درک خوشگل باس گفت و رد شد
به درکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+ اینجا که تو کولاک شب .... نقابا رو باد می بره ...
حق پیش خداست ...!! اونه که خوب و بد و درست و غلط رو تعیین می کنه
بقیه به درکـــــــــــــــــــــــــــ